با خدای پدر، فرزندی رابطهای بزرگ است. با ایزد متعال، دستاورد پیش درآمد مرتبت است — فرد باید کاری انجام دهد و نیز چیزی باشد.
115:0.1 (1260.1)WITH God the Father, sonship is the great relationship. With God the Supreme, achievement is the prerequisite to status—one must do something as well as be something.
1- نسبیت چارچوبهای مفهوم
1. Relativity of Concept Frames
اگر به خاطر توانایی ذاتی تمامی اذهان بالا یا پایین برای شکل دادن یک چارچوب جهانی نبود که بتوانند در آن فکر کنند، هوشمندیهای جزئی، ناکامل، و در حال تکامل در جهان بنیادین ناتوان میبودند و قادر نبودند نخستین الگوی منطقی فکری را شکل دهند. اگر ذهن نتواند نتایج را درک کند، اگر نتواند در منشأهای راستین رخنه کند، پس چنین ذهنی به گونهای قطعی نتایجی را بدیهی خواهد پنداشت و منشأهایی را ابداع خواهد کرد که ممکن است ابزاری برای اندیشۀ منطقی در درون چارچوب این فرضیات ذهن ساخته داشته باشد. و در حالی که این چارچوبهای جهانی برای اندیشۀ مخلوق برای کنشهای منطقی عقلانی ضروری هستند، بدون استثنا، آنها به درجات بیشتر یا کمتر خطا میباشند.
115:1.1 (1260.2)Partial, incomplete, and evolving intellects would be helpless in the master universe, would be unable to form the first rational thought pattern, were it not for the innate ability of all mind, high or low, to form a universe frame in which to think. If mind cannot fathom conclusions, if it cannot penetrate to true origins, then will such mind unfailingly postulate conclusions and invent origins that it may have a means of logical thought within the frame of these mind-created postulates. And while such universe frames for creature thought are indispensable to rational intellectual operations, they are, without exception, erroneous to a greater or lesser degree.
چارچوبهای بینشی جهان فقط به طور نسبی حقیقی هستند؛ آنها چوب بستهای قابل استفادهای هستند که باید سرانجام در برابر بسط در حال افزایش درک کیهانی راه باز کنند. فهم حقیقت، زیبایی، و نیکی، اخلاقیات، نیک کرداری، وظیفه، عشق، ربانیت، منشأ، وجود، مقصود، سرنوشت، زمان، فضا، حتی الوهیت، فقط به طور نسبی حقیقی هستند. خداوند بسیار بسیار بیشتر از یک پدر است، اما پدر والاترین برداشت انسان از خداوند است؛ با این وجود، پدر و فرزند توصیف نمودن رابطۀ آفریننده – آفریده از طریق آن برداشتهای فوق انسانی از الوهیت که در اروانتان، در هاونا، و در بهشت به دست خواهند آمد افزایش خواهد یافت. انسان باید در یک چارچوب جهانی انسانی فکر کند، اما این بدین معنی نیست که او نمیتواند چارچوبهای دیگر و بالاتری را تصور کند که در آن اندیشه میتواند به وقوع پیوندد.
115:1.2 (1260.3)Conceptual frames of the universe are only relatively true; they are serviceable scaffolding which must eventually give way before the expansions of enlarging cosmic comprehension. The understandings of truth, beauty, and goodness, morality, ethics, duty, love, divinity, origin, existence, purpose, destiny, time, space, even Deity, are only relatively true. God is much, much more than a Father, but the Father is man’s highest concept of God; nonetheless, the Father-Son portrayal of Creator-creature relationship will be augmented by those supermortal conceptions of Deity which will be attained in Orvonton, in Havona, and on Paradise. Man must think in a mortal universe frame, but that does not mean that he cannot envision other and higher frames within which thought can take place.
به منظور تسهیل درک انسانی از جهان جهانها، سطوح متنوع واقعیت کیهانی به صورت متناهی، ابسونایت، و مطلق نام یافتهاند. از میان اینها فقط مطلق به طور کامل جاودانه و به راستی وجودگرا است. ابسونایتها و متناهیها مشتقها، تغییرات، قید و شرطها، و کاهشهای واقعیتِ مطلقِ منشأ و آغازینِ بیکرانی هستند.
115:1.3 (1260.4)In order to facilitate mortal comprehension of the universe of universes, the diverse levels of cosmic reality have been designated as finite, absonite, and absolute. Of these only the absolute is unqualifiedly eternal, truly existential. Absonites and finites are derivatives, modifications, qualifications, and attenuations of the original and primordial absolute reality of infinity.
قلمروهای متناهی به واسطۀ مقصود جاودان خداوند وجود دارند. مخلوقات متناهی، بالا و پایین، ممکن است تئوریهایی را پیشنهاد کنند، و در رابطه با ضرورت متناهی در نظام کیهانی، چنین کردهاند، اما در تحلیل نهایی به این دلیل وجود دارند که خداوند چنین خواسته است. جهان نمیتواند توضیح داده شود، و یک مخلوق متناهی نیز نمیتواند بدون رجوع به کارکردهای پیشین و خواست پیش موجود موجودات نیایی، آفرینندگان یا به وجود آورندگان، یک دلیل منطقی برای وجود شخص خودش ارائه کند.
115:1.4 (1260.5)The realms of the finite exist by virtue of the eternal purpose of God. Finite creatures, high and low, may propound theories, and have done so, as to the necessity of the finite in the cosmic economy, but in the last analysis it exists because God so willed. The universe cannot be explained, neither can a finite creature offer a rational reason for his own individual existence without appealing to the prior acts and pre-existent volition of ancestral beings, Creators or procreators.
2- مبنای مطلق برای تعالیت
2. The Absolute Basis for Supremacy
از دیدگاه وجودگرایانه، هیچ چیز جدید نمیتواند در سرتاسر کهکشانها رخ دهد، زیرا تکمیلِ بیکرانیِ ذاتیِ در من هستم برای ابد در هفت مطلق موجود است، به طور کارکردی با سهگانگی مربوط است، و به گونهای قابل انتقال با الوهیت سهگانه مرتبط است. اما این واقعیت که بیکرانی بدین گونه به طریقی وجودگرایانه در این ارتباطات مطلق حضور دارد به هیچ وجه این را غیرممکن نمیسازد که تجارب نوین کیهانی تحقق یابند. از دیدگاه یک مخلوق متناهی، بیکرانی شامل بسیاری چیزها است که بالقوه هستند، چیزهای زیادی که در ردۀ یک احتمال آینده هستند، به جای این که یک واقعیت کنونی باشند.
115:2.1 (1261.1)From the existential standpoint, nothing new can happen throughout the galaxies, for the completion of infinity inherent in the I AM is eternally present in the seven Absolutes, is functionally associated in the triunities, and is transmitively associated in the triodities. But the fact that infinity is thus existentially present in these absolute associations in no way makes it impossible to realize new cosmic experientials. From a finite creature’s viewpoint, infinity contains much that is potential, much that is on the order of a future possibility rather than a present actuality.
ارزش، یک عنصر بیهمتا در واقعیت جهان است. ما نمیفهمیم چطور ارزش هر چیز بیکران و الهی میتواند احتمالاً افزایش یابد. اما ما کشف میکنیم که حتی در روابط الوهیت بیکران، معانی اگر افزایش نیابند، میتوانند تغییر یابند. برای جهانهای تجربی حتی ارزشهای الهی از طریق درک افزایش یافتۀ معانیِ واقعیت به صورت واقعیات افزایش مییابند.
115:2.2 (1261.2)Value is a unique element in universe reality. We do not comprehend how the value of anything infinite and divine could possibly be increased. But we discover that meanings can be modified if not augmented even in the relations of infinite Deity. To the experiential universes even divine values are increased as actualities by enlarged comprehension of reality meanings.
تمامی طرح آفرینش و تکامل جهانی در کلیۀ سطوح تجربی ظاهراً یک امر تبدیل چیزهای بالقوه به واقعیات است؛ و این دگردیسی به همان اندازه به قلمروهای توانمندی فضا، توانمندی ذهن، و توانمندی روح مربوط است.
115:2.3 (1261.3)The entire scheme of universal creation and evolution on all experiencing levels is apparently a matter of the conversion of potentialities into actualities; and this transmutation has to do equally with the realms of space potency, mind potency, and spirit potency.
روش ظاهری که از طریق آن احتمالات کیهان به وجود واقعی آورده میشوند از سطح تا سطح فرق میکند. این تکامل تجربی در متناهی و منتج شدن تجربی در ابسونایت است. بیکرانی وجودگرایانه به راستی در تمامی شمولِ خود کامل است، و این شمولِ کامل خود لزوماً باید حتی احتمال تجربۀ تکاملی متناهی را در بر گیرد. و احتمال برای این رشد تجربی از طریق روابط الوهیت سهگانه که روی متعال تأثیر میگذارد یک واقعیت جهان میشود.
115:2.4 (1261.4)The apparent method whereby the possibilities of the cosmos are brought into actual existence varies from level to level, being experiential evolution in the finite and experiential eventuation in the absonite. Existential infinity is indeed unqualified in all-inclusiveness, and this very all-inclusiveness must, perforce, encompass even the possibility for evolutionary finite experiencing. And the possibility for such experiential growth becomes a universe actuality through triodity relationships impinging upon and in the Supreme.
3- آغازین، واقعی، و بالقوه
3. Original, Actual, and Potential
کیهان مطلق به طور نظری بدون حد و مرز است. تعریف کردن گستره و طبیعت این واقعیت آغازین، قید و شرط قائل شدن برای بیکرانی و کاهش دادن مفهوم خالص جاودانگی است. ایدۀ بیکران – جاودانه، جاودانه – بیکران، کامل در گستره و مطلق در واقعیت است. در گذشته، حال، یا آیندۀ یورنشیا هیچ زبانی وجود ندارد که برای بیان واقعیت بیکرانی یا بیکرانی واقعیت کافی باشد. انسان، که یک مخلوق متناهی در یک کیهان نامتناهی است، باید خود را با اندیشههای تحریف شده و پنداشتهای کاهش یافتۀ آن وجود نامحدود، لایتناهی، بدون آغاز، و بدون پایانی که فهمش به راستی فراتر از توانش است قانع سازد.
115:3.1 (1261.5)The absolute cosmos is conceptually without limit; to define the extent and nature of this primal reality is to place qualifications upon infinity and to attenuate the pure concept of eternity. The idea of the infinite-eternal, the eternal-infinite, is unqualified in extent and absolute in fact. There is no language in the past, present, or future of Urantia adequate to express the reality of infinity or the infinity of reality. Man, a finite creature in an infinite cosmos, must content himself with distorted reflections and attenuated conceptions of that limitless, boundless, never-beginning, never-ending existence the comprehension of which is really beyond his ability.
ذهن هرگز نمیتواند امید داشته باشد که ابتدا بدون تلاش برای شکستن یگانگی چنین واقعیتی مفهوم یک مطلق را درک کند. ذهن یگانه کنندۀ تمامی واگراییها است، اما در شرایط فقدان این واگراییها، ذهن هیچ مبنایی برای تلاش در تدوین مفاهیم قابل فهم نمییابد.
115:3.2 (1261.6)Mind can never hope to grasp the concept of an Absolute without attempting first to break the unity of such a reality. Mind is unifying of all divergencies, but in the very absence of such divergencies, mind finds no basis upon which to attempt to formulate understanding concepts.
ایستاییِ آغازینِ بیکرانی پیش از تلاشهای انسان برای فهم این امر تقسیم کردن به اجزا را لازم میدارد. در بیکرانی یک یگانگی وجود دارد که در این مقالات به عنوان من هستم بیان شده است — نخستین پنداشت ذهن مخلوق. اما یک مخلوق هیچگاه نمیتواند بفهمد چگونه است که این یگانگی به دوگانگی، سهگانگی، و تنوع تبدیل میشود، در حالی که با این حال به عنوان یگانگی کامل باقی میماند. انسان با یک مشکل مشابه مواجه میشود، آنگاه که درنگ میکند تا الوهیت تقسیم ناشدۀ تثلیث را در کنار شخصیتیابی جمعی خداوند مورد تعمق قرار دهد.
115:3.3 (1261.7)The primordial stasis of infinity requires segmentation prior to human attempts at comprehension. There is a unity in infinity which has been expressed in these papers as the I AM—the premier postulate of the creature mind. But never can a creature understand how it is that this unity becomes duality, triunity, and diversity while yet remaining an unqualified unity. Man encounters a similar problem when he pauses to contemplate the undivided Deity of Trinity alongside the plural personalization of God.
فقط فاصلۀ انسان از بیکرانی است که موجب میشود این مفهوم به صورت یک لغت بیان شود. در حالی که بیکرانی از یک نظر یگانگی است، از سوی دیگر آن تنوع بدون پایان یا حد و مرز است. بیکرانی، آنطور که توسط موجودات هوشمند متناهی مشاهده میشود، حداکثرِ پارادوکس فلسفۀ مخلوق و متافیزیکِ متناهی است. اگر چه طبیعت معنوی انسان در تجربۀ نیایش به پدر که بیکران است میرسد، ظرفیت درک عقلانی انسان به واسطۀ درک حداکثر ایزد متعال به پایان میرسد. فراتر از متعال، مفاهیم به طور فزاینده نامها هستند؛ آنها کمتر و کمتر القاب راستین واقعیت هستند؛ آنها بیشتر و بیشتر برآورد مخلوق از فهم متناهی به سوی فوق متناهی هستند.
115:3.4 (1262.1)It is only man’s distance from infinity that causes this concept to be expressed as one word. While infinity is on the one hand UNITY, on the other it is DIVERSITY without end or limit. Infinity, as it is observed by finite intelligences, is the maximum paradox of creature philosophy and finite metaphysics. Though man’s spiritual nature reaches up in the worship experience to the Father who is infinite, man’s intellectual comprehension capacity is exhausted by the maximum conception of the Supreme Being. Beyond the Supreme, concepts are increasingly names; less and less are they true designations of reality; more and more do they become the creature’s projection of finite understanding toward the superfinite.
یک مفهوم بنیادین سطح مطلق شامل پنداشتی است که سه فاز دارد:
115:3.5 (1262.2)One basic conception of the absolute level involves a postulate of three phases:
1- آغازین. مفهوم کامل اولین منبع و مرکز، آن تجلی منبع من هستم که تمامی واقعیت منشأ در آن دارد.
115:3.6 (1262.3)1. The Original. The unqualified concept of the First Source and Center, that source manifestation of the I AM from which all reality takes origin.
2- واقعی. وحدت سه مطلق واقعیت، منابع و مراکز دوم، سوم، و بهشت. این الوهیت سهگانۀ پسر جاودان، روح بیکران، و جزیرۀ بهشت در بر گیرندۀ آشکارسازی واقعیِ آغازین بودن اولین منبع و مرکز است.
115:3.7 (1262.4)2. The Actual. The union of the three Absolutes of actuality, the Second, Third, and Paradise Sources and Centers. This triodity of the Eternal Son, the Infinite Spirit, and the Paradise Isle constitutes the actual revelation of the originality of the First Source and Center.
3- بالقوه. یگانگیِ سه مطلقِ بالقوگی، مطلقهای الوهیت، کامل، و جهانی. این الوهیت سهگانۀ بالقوگیِ وجودگرا در بر گیرندۀ آشکارسازی بالقوۀ آغازین بودن اولین منبع و مرکز است.
115:3.8 (1262.5)3. The Potential. The union of the three Absolutes of potentiality, the Deity, Unqualified, and Universal Absolutes. This triodity of existential potentiality constitutes the potential revelation of the originality of the First Source and Center.
رابطۀ متقابل آغازین، واقعی، و بالقوه موجب تنش در محدودۀ بیکرانی میشود که به احتمال رشد تمامی جهان میانجامد؛ و رشد، سرشت هفتگانه، متعال، و غائی است.
115:3.9 (1262.6)The interassociation of the Original, the Actual, and the Potential yields the tensions within infinity which result in the possibility for all universe growth; and growth is the nature of the Sevenfold, the Supreme, and the Ultimate.
در ارتباط مطلقهای الوهیت، جهانی، و کامل، بالقوگی مطلق است، در حالی که واقعیت در حال پدیداری است؛ در ارتباط منابع و مراکز دوم، سوم، و بهشت، واقعیت مطلق است، در حالی که بالقوگی در حال پدیداری است؛ در آغازین بودن اولین منبع و مرکز، ما نمیتوانیم بگوییم که واقعیت یا بالقوگی موجود یا در حال پدیداری است — پدر هست.
115:3.10 (1262.7)In the association of the Deity, Universal, and Unqualified Absolutes, potentiality is absolute while actuality is emergent; in the association of the Second, Third, and Paradise Sources and Centers, actuality is absolute while potentiality is emergent; in the originality of the First Source and Center, we cannot say that either actuality or potentiality is either existent or emergent — the Father is.
از دیدگاه زمان، واقعی آن است که بوده و هست؛ بالقوه آن است که دارد میشود و خواهد بود؛ آغازین بودن آن است که هست. از دیدگاه ابدیت، تفاوتهای میان آغازین، واقعی، و بالقوه بدین گونه نمایان نیستند. این کیفیتهای سهگانه در سطوح بهشت – ابدیت چنان قابل تمیز دادن نیستند. در ابدیت همه چیز هست — فقط همه چیز هنوز در زمان و فضا آشکار نشده است.
115:3.11 (1262.8)From the time viewpoint, the Actual is that which was and is; the Potential is that which is becoming and will be; the Original is that which is. From the eternity viewpoint, the differences between the Original, the Actual, and the Potential are not thus apparent. These triune qualities are not so distinguished on Paradise-eternity levels. In eternity all is—only has all not yet been revealed in time and space.
از دیدگاه یک مخلوق، واقعیت ماده است، بالقوگی ظرفیت است. واقعیت در مرکزیترین نقطه وجود دارد و از آنجا به بیکرانی پیرامون گسترش مییابد؛ بالقوگی از پیرامون بیکرانی به سوی درون میآید و در مرکز تمامی چیزها تلاقی میکند. آغازین بودن آن است که ابتدا موجب حرکات دوگانۀ چرخۀ دگردیسی واقعیت از بالقوگیها به واقعیات و بالقوه ساختنِ واقعیات موجود میشود و سپس آنها را متعادل میسازد.
115:3.12 (1262.9)From a creature’s viewpoint, actuality is substance, potentiality is capacity. Actuality exists centermost and expands therefrom into peripheral infinity; potentiality comes inward from the infinity periphery and converges at the center of all things. Originality is that which first causes and then balances the dual motions of the cycle of reality metamorphosis from potentials to actuals and the potentializing of existing actuals.
سه مطلقِ بالقوگی در سطح کاملاً جاودان کیهان عمل میکنند، از این رو هرگز در سطوح زیرمطلق بدین گونه عمل نمیکنند. الوهیت سهگانۀ بالقوگی در سطوح فرود یابندۀ واقعیت با غائی و در متعال تجلی مییابد. بالقوه ممکن است نتواند در رابطه با یک بخش در یک سطح زیرمطلق در زمان واقعیت یابد، اما هرگز در جمع چنین نیست. خواست خداوند در نهایت حاکم میشود، نه همیشه در رابطه با فرد اما به گونهای تغییرناپذیر در رابطه با جمع.
115:3.13 (1262.10)The three Absolutes of potentiality are operative on the purely eternal level of the cosmos, hence never function as such on subabsolute levels. On the descending levels of reality the triodity of potentiality is manifest with the Ultimate and upon the Supreme. The potential may fail to time-actualize with respect to a part on some subabsolute level, but never in the aggregate. The will of God does ultimately prevail, not always concerning the individual but invariably concerning the total.
در سهگانگیِ واقعیت است که وجودهای کیهان مرکز خویش را دارا میباشند؛ چه روح، ذهن، یا انرژی باشد، همگی در این ارتباط پسر، روح، و بهشت متمرکزند. شخصیت پسرِ روحی الگوی اصلی برای تمامی شخصیتها در سرتاسر تمامی جهانها است. جوهر جزیرۀ بهشت آن الگوی بنیادین است که هاونا یک آشکارسازی کامل، و ابرجهانها یک آشکارسازی در حال کمال آن هستند. عامل مشترک در همان حال فعال سازی ذهنی انرژی کیهانی، آفریدن مفهوم هدف روحی، و تلفیق علتها و معلولهای دقیقاً حساب شدۀ سطوح مادی با مقاصد و انگیزههای ارادیِ سطح معنوی است. در یک جهان متناهی و برای آن پسر، روح، و بهشت در غائی و بنا بر او، آنطور که او در متعال مشروط میشود و در او شایستگی مییابد، عمل میکنند.
115:3.14 (1263.1)It is in the triodity of actuality that the existents of the cosmos have their center; be it spirit, mind, or energy, all center in this association of the Son, the Spirit, and Paradise. The personality of the spirit Son is the master pattern for all personality throughout all universes. The substance of the Paradise Isle is the master pattern of which Havona is a perfect, and the superuniverses are a perfecting, revelation. The Conjoint Actor is at one and the same time the mind activation of cosmic energy, the conceptualization of spirit purpose, and the integration of the mathematical causes and effects of the material levels with the volitional purposes and motives of the spiritual level. In and to a finite universe the Son, Spirit, and Paradise function in and upon the Ultimate as he is conditioned and qualified in the Supreme.
واقعیتِ (الوهیت) آن است که انسان در صعود به بهشت در جستجوی آن است. بالقوگیِ (ربانیت بشری) آن است که انسان در آن جستجو تکامل مییابد. آغازین آن است که وجود مشترک و ادغام انسان واقعی، انسان بالقوه، و انسان جاودانه را میسر میسازد.
115:3.15 (1263.2)Actuality (of Deity) is what man seeks in the Paradise ascent. Potentiality (of human divinity) is what man evolves in that search. The Original is what makes possible the coexistence and integration of man the actual, man the potential, and man the eternal.
پویایی نهایی کیهان به انتقال مداوم واقعیت از بالقوگی به فعلیت مربوط است. در تئوری، ممکن است برای این دگردیسی پایانی وجود داشته باشد، اما در واقع، این غیرممکن است، زیرا بالقوه و واقعی هر دو در گسترۀ آغازین (من هستم) هستند، و این تعیین هویت برای همیشه این را غیرممکن میسازد که حدی برای پیشرفت تکاملی جهان قائل شد. هر چه که با من هستم تعیین هویت شود هرگز نمیتواند پایانی برای پیشرفت بیابد زیرا واقعیت پتانسیلهای من هستم مطلق است، و بالقوگیِ واقعیات من هستم نیز مطلق است. همیشه واقعیتها راههای جدیدی از درک بالقوگیهایی که تا این هنگام غیرممکن بودند خواهند گشود — هر تصمیم بشری نه تنها یک واقعیت نو در تجربۀ بشری تحقق میبخشد بلکه همچنین یک ظرفیت نوینی برای رشد بشر میگشاید. انسان در هر کودکی زندگی میکند، و پیشگام مورانشیا در انسان خداشناس بالغ سکونت دارد.
115:3.16 (1263.3)The final dynamics of the cosmos have to do with the continual transfer of reality from potentiality to actuality. In theory, there may be an end to this metamorphosis, but in fact, such is impossible since the Potential and the Actual are both encircuited in the Original (the I AM), and this identification makes it forever impossible to place a limit on the developmental progression of the universe. Whatsoever is identified with the I AM can never find an end to progression since the actuality of the potentials of the I AM is absolute, and the potentiality of the actuals of the I AM is also absolute. Always will actuals be opening up new avenues of the realization of hitherto impossible potentials—every human decision not only actualizes a new reality in human experience but also opens up a new capacity for human growth. The man lives in every child, and the morontia progressor is resident in the mature God-knowing man.
سکون در رشد هرگز نمیتواند در تمام کیهان پدیدار شود، زیرا مبنای رشد — واقعیات مطلق — کامل است، و زیرا احتمالات رشد — پتانسیلهای مطلق — نامحدود هستند. از یک نقطه نظر عملی فیلسوفان جهان به این نتیجه رسیدهاند که هیچ چیز به نام پایان وجود ندارد.
115:3.17 (1263.4)Statics in growth can never appear in the total cosmos since the basis for growth—the absolute actuals—is unqualified, and since the possibilities for growth—the absolute potentials—are unlimited. From a practical viewpoint the philosophers of the universe have come to the conclusion that there is no such thing as an end.
از یک دیدگاه محدود، در واقع پایانهای بسیاری وجود دارند، پایانهای بسیاری از فعالیتها، اما از یک نقطه نظر بزرگتر در یک سطح بالاتر جهان، هیچ پایانی وجود ندارد، صرفاً گذار از یک فاز از رخدادها به دیگری. رویدارنگاری عمدۀ جهان بنیادین درگیر چندین عصر جهان است، اعصار هاونا، ابرجهان، و جهان بیرونی. اما حتی این بخشهای پایهایِ تسلسل روابط نمیتواند بیش از نشانههای نسبی در شاهراه بیپایان ابدیت باشد.
115:3.18 (1263.5)From a circumscribed view there are, indeed, many ends, many terminations of activities, but from a larger viewpoint on a higher universe level, there are no endings, merely transitions from one phase of development to another. The major chronicity of the master universe is concerned with the several universe ages, the Havona, the superuniverse, and the outer universe ages. But even these basic divisions of sequence relationships cannot be more than relative landmarks on the unending highway of eternity.
رخنۀ نهایی حقیقت، زیبایی، و نیکیِ ایزد متعال فقط میتواند آن کیفیتهای ابسونایتی حاوی ربانیت غائی را برای مخلوق در حال پیشرفت بگشاید که ورای سطوح برداشت حقیقت، زیبایی، و نیکی هستند.
115:3.19 (1263.6)The final penetration of the truth, beauty, and goodness of the Supreme Being could only open up to the progressing creature those absonite qualities of ultimate divinity which lie beyond the concept levels of truth, beauty, and goodness.
4- منابع واقعیت متعال
4. Sources of Supreme Reality
هر بررسی منشأهای خدای متعال باید با تثلیث بهشت آغاز شود، زیرا تثلیث الوهیت آغازین است، در حالی که متعال الوهیت منتج شده است. هر بررسی رشد متعال باید الوهیت سهگانۀ وجودگرا را مورد ملاحظه قرار دهد، زیرا آنها تمامی واقعیت مطلق و تمامی بالقوگی نامتناهی را (در تلفیق با اولین منبع و مرکز) در بر میگیرند. و متعالِ تکاملی کانون ارادی در حال اوج و شخصیِ دگردیسی — دگرگونیِ — پتانسیلها به واقعیات در سطح متناهی وجود میباشد. دو الوهیت سهگانه، واقعی و بالقوه، تمامیت روابط متقابل رشد را در جهانها در بر میگیرند.
115:4.1 (1263.7)Any consideration of the origins of God the Supreme must begin with the Paradise Trinity, for the Trinity is original Deity while the Supreme is derived Deity. Any consideration of the growth of the Supreme must give consideration to the existential triodities, for they encompass all absolute actuality and all infinite potentiality (in conjunction with the First Source and Center). And the evolutionary Supreme is the culminating and personally volitional focus of the transmutation—the transformation—of potentials to actuals in and on the finite level of existence. The two triodities, actual and potential, encompass the totality of the interrelationships of growth in the universes.
منبع متعال در تثلیث بهشت — الوهیت جاودانه، واقعی، و تقسیم ناشده — میباشد. متعال در ابتدای همه یک شخص روحی است، و این شخص روحی از تثلیث میآید. اما ثانیاً متعال یک الوهیت رشد — رشد تکاملی — است، و این رشد از دو الوهیت سهگانه، واقعی و بالقوه، ناشی میشود.
115:4.2 (1264.1)The source of the Supreme is in the Paradise Trinity—eternal, actual, and undivided Deity. The Supreme is first of all a spirit person, and this spirit person stems from the Trinity. But the Supreme is secondly a Deity of growth—evolutionary growth—and this growth derives from the two triodities, actual and potential.
اگر درک این امر مشکل باشد که الوهیتهای سهگانۀ نامتناهی میتوانند در سطح متناهی عمل کنند، درنگ کنید و این امر را مورد ملاحظه قرار دهید که خودِ بینهایت بودن آنها باید در خود بالقوگیِ متناهی را دارا باشد؛ بیکرانی تمامی چیزها را در بر میگیرد و از پایینترین و شایستهترین وجود متناهی تا بالاترین واقعیات و مطلق تمام عیار امتداد مییابد.
115:4.3 (1264.2)If it is difficult to comprehend that the infinite triodities can function on the finite level, pause to consider that their very infinity must in itself contain the potentiality of the finite; infinity encompasses all things ranging from the lowest and most qualified finite existence to the highest and unqualifiedly absolute realities.
درک این امر آنقدر دشوار نیست که نامتناهی در بر گیرندۀ متناهی است، همان گونه که فهم آن دشوار نیست که این نامتناهی درست چگونه به متناهی آشکار میشود. اما تنظیم کنندگان فکر که در انسان فانی سکونت دارند یکی از دلایل جاودانهای هستند که حتی خداوند مطلق (به عنوان مطلق) در واقع میتواند با حتی دونترین و ناچیزترین مخلوقات ارادی جهان تماس مستقیم برقرار سازد و چنین میکند.
115:4.4 (1264.3)It is not so difficult to comprehend that the infinite does contain the finite as it is to understand just how this infinite actually is manifest to the finite. But the Thought Adjusters indwelling mortal man are one of the eternal proofs that even the absolute God (as absolute) can and does actually make direct contact with even the lowest and least of all universe will creatures.
الوهیتهای سهگانه که به طور جمعی واقعی و بالقوه را در بر میگیرند در پیوند با ایزد متعال در سطح متناهی آشکار میشوند. تکنیک این آشکار شدن هم مستقیم و هم غیرمستقیم است: مستقیم تا آنجا که روابط الوهیت سهگانه به طور مستقیم در متعال نتیجه مییابند و غیرمستقیم تا آنجا که از طریق سطح منتج شدۀ ابسونایت مشتق شدهاند.
115:4.5 (1264.4)The triodities which collectively encompass the actual and the potential are manifest on the finite level in conjunction with the Supreme Being. The technique of such manifestation is both direct and indirect: direct in so far as triodity relations repercuss directly in the Supreme and indirect in so far as they are derived through the eventuated level of the absonite.
واقعیت متعال، که تمامیت واقعیت متناهی است، در جریان رشد دینامیک میان پتانسیلهای کاملِ فضای بیرونی و واقعیتهای کامل در مرکز تمامی چیزها است. از این رو قلمرو متناهی از طریق همکاری عوامل ابسونایتِ بهشت و شخصیتهای آفرینندۀ متعال زمان تحقق مییابد. عمل به سرانجام رساندن احتمالات ناکاملِ سه مطلق بزرگ بالقوه کارکرد ابسونایتِ آرشیتکتهای جهان بنیادین و همکاران تعالیگرای آنها است. و هنگامی که این سرانجامها به یک نقطۀ مشخص بلوغ دست یافتند، شخصیتهای متعال آفریننده از بهشت خارج میشوند تا درگیر کار طولانی مدت آوردن جهانهای در حال تکامل به صورت وجود واقعی شوند.
115:4.6 (1264.5)Supreme reality, which is total finite reality, is in process of dynamic growth between the unqualified potentials of outer space and the unqualified actuals at the center of all things. The finite domain thus factualizes through the co-operation of the absonite agencies of Paradise and the Supreme Creator Personalities of time. The act of maturing the qualified possibilities of the three great potential Absolutes is the absonite function of the Architects of the Master Universe and their transcendental associates. And when these eventualities have attained to a certain point of maturation, the Supreme Creator Personalities emerge from Paradise to engage in the agelong task of bringing the evolving universes into factual being.
رشد تعالیت از الوهیتهای سهگانه سرچشمه مییابد؛ شخص روحیِ متعال، از تثلیث؛ اما امتیازات قدرت قادر متعال مبتنی بر موفقیتهای ربانی خدای هفتگانه است، در حالی که پیوند امتیازات قدرت قادر متعال با شخص روحی خدای متعال از طریق خدمت عامل مشترک که ذهن متعال را به عنوان عامل پیوند در این الوهیت تکاملی عطا نمود رخ میدهد.
115:4.7 (1264.6)The growth of Supremacy derives from the triodities; the spirit person of the Supreme, from the Trinity; but the power prerogatives of the Almighty are predicated on the divinity successes of God the Sevenfold, while the conjoining of the power prerogatives of the Almighty Supreme with the spirit person of God the Supreme takes place by virtue of the ministry of the Conjoint Actor, who bestowed the mind of the Supreme as the conjoining factor in this evolutionary Deity.
5- رابطۀ متعال با تثلیث بهشت
5. Relation of the Supreme to the Paradise Trinity
ایزد متعال برای واقعیت طبیعت شخصی و روحی خود مطلقاً به وجود و عمل تثلیث بهشت وابسته است. در حالی که رشد متعال یک امر رابطۀ الوهیت سهگانه است، شخصیت روحی خدای متعال به تثلیث بهشت وابسته است و از آن ناشی شده است. تثلیث بهشت به عنوان مرکز و منبع مطلق ثبات کامل و بیکران که رشد تکاملی متعال به طور تدریجی حول آن آشکار میشود همواره باقی میماند.
115:5.1 (1264.7)The Supreme Being is absolutely dependent on the existence and action of the Paradise Trinity for the reality of his personal and spirit nature. While the growth of the Supreme is a matter of triodity relationship, the spirit personality of God the Supreme is dependent upon, and is derived from, the Paradise Trinity, which ever remains as the absolute center-source of perfect and infinite stability around which the evolutionary growth of the Supreme progressively unfolds.
کارکرد تثلیث به کارکرد متعال مربوط است، زیرا تثلیث در تمام (جمعِ) سطوح، از جمله سطح کارکرد تعالیت، کارکرد دارد. اما همانطور که عصر هاونا به عصر ابرجهانها راه میبرد، کنش قابل تشخیص تثلیث نیز به عنوان آفرینندۀ بلافصل به کنشهای خلاق فرزندان الوهیتهای بهشت راه میبرد.
115:5.2 (1265.1)The function of the Trinity is related to the function of the Supreme, for the Trinity is functional on all (total) levels, including the level of the function of Supremacy. But as the age of Havona gives way to the age of the superuniverses, so does the discernible action of the Trinity as immediate creator give way to the creative acts of the children of the Paradise Deities.
6- رابطۀ متعال با الوهیتهای سهگانه
6. Relation of the Supreme to the Triodities
الوهیت سهگانۀ واقعیت به کنش در ادوار بعد از هاونا به طور مستقیم ادامه میدهد؛ جاذبۀ بهشت واحدهای بنیادین وجود مادی را در دست دارد. جاذبۀ روحی پسر جاودان روی ارزشهای بنیادین وجود روحی به طور مستقیم عمل میکند، و جاذبۀ ذهنی عامل مشترک تمامی معانی حیاتی وجود عقلانی را به گونهای خطاناپذیر در چنگال دارد.
115:6.1 (1265.2)The triodity of actuality continues to function directly in the post-Havona epochs; Paradise gravity grasps the basic units of material existence, the spirit gravity of the Eternal Son operates directly upon the fundamental values of spirit existence, and the mind gravity of the Conjoint Actor unerringly clutches all vital meanings of intellectual existence.
اما همینطور که هر مرحلۀ فعالیت خلاق از میان فضای نقشه برداری نشده پیش میرود، دورتر و دورتر جدا از عمل مستقیم توسط نیروهای خلاق و شخصیتهای الهیِ مکان استقرار مرکزی — جزیرۀ مطلق بهشت و الوهیتهای بیکران که در آن اقامت دارند — عمل میکند و وجود دارد. از این رو این سطوح متوالیِ وجود کیهانی به رخدادهای حیطۀ سه بالقوگی مطلق بیکرانی به طور فزاینده وابسته میشوند.
115:6.2 (1265.3)But as each stage of creative activity proceeds out through uncharted space, it functions and exists farther and farther removed from direct action by the creative forces and divine personalities of central emplacement—the absolute Isle of Paradise and the infinite Deities resident thereon. These successive levels of cosmic existence become, therefore, increasingly dependent upon developments within the three Absolute potentialities of infinity.
ایزد متعال در بر گیرندۀ احتمالات خدمت کیهانی است که ظاهراً در پسر جاودان، روح بیکران، یا واقعیتهای غیرشخصیِ جزیرۀ بهشت تجلی نیافتهاند. این بیانیه با ملاحظۀ درخور برای مطلق بودن این سه واقعیت بنیادین گفته شده است، اما رشد متعال نه تنها مبتنی بر این واقعیتهای الوهیت و بهشت است بلکه همچنین شامل رخدادهایی است که در حیطۀ مطلقهای الوهیت، جهانی، و کامل میباشند.
115:6.3 (1265.4)The Supreme Being embraces possibilities for cosmic ministry that are not apparently manifested in the Eternal Son, the Infinite Spirit, or the nonpersonal realities of the Isle of Paradise. This statement is made with due regard for the absoluteness of these three basic actualities, but the growth of the Supreme is not only predicated on these actualities of Deity and Paradise but is also involved in developments within the Deity, Universal, and Unqualified Absolutes.
همینطور که آفرینندگان و مخلوقات جهانهای در حال تکامل به خداگونگی دست مییابند، نه تنها متعال رشد میکند، بلکه در نتیجۀ چیرهدستی آفریده و آفریننده در زمینۀ احتمالات متناهی جهان بزرگ این الوهیت متناهی نیز رشد را تجربه میکند. حرکت متعال دوگانه است: به شدت به سوی بهشت و الوهیت، و به طور گسترده به سوی بیکرانیِ مطلقهای بالقوه.
115:6.4 (1265.5)The Supreme not only grows as the Creators and creatures of the evolving universes attain to Godlikeness, but this finite Deity also experiences growth as a result of the creature and Creator mastery of the finite possibilities of the grand universe. The motion of the Supreme is twofold: intensively toward Paradise and Deity and extensively toward the limitlessness of the Absolutes of potential.
در عصر کنونی جهان این حرکت دوگانه در شخصیتهای فرود یابنده و فراز یابندۀ جهان بزرگ آشکار میشود. شخصیتهای متعالی آفریننده و کلیۀ همکاران الهی آنها منعکس کنندۀ حرکت بیرونی و ناهمگرای متعال هستند، در حالی که رهنوردان فراز یابنده از هفت ابرجهان نشانگر گرایش درونگرا و همگرای تعالیت هستند.
115:6.5 (1265.6)In the present universe age this dual motion is revealed in the descending and ascending personalities of the grand universe. The Supreme Creator Personalities and all their divine associates are reflective of the outward, diverging motion of the Supreme, while the ascending pilgrims from the seven superuniverses are indicative of the inward, converging trend of Supremacy.
الوهیت متناهی همیشه در جستجوی همبستگی دوگانه است، درونگرا به سوی بهشت و الوهیتهای آن و برونگرا به سوی بینهایت و مطلقهای آن. فوران قدرتمند ربانیت بهشت – خلاق که در پسران آفریننده شخصیت مییابد و در کنترلگران نیرو قدرت مییابد، نشانگر برون ریزی عظیم تعالیت به داخل قلمروهای بالقوگی است، در حالی که حرکت بیپایان مخلوقات فرازگرای جهان بزرگ شاهد درون ریزیِ قدرتمند تعالیت به سوی یگانگی با الوهیت بهشت است.
115:6.6 (1265.7)Always is the finite Deity seeking for dual correlation, inward toward Paradise and the Deities thereof and outward toward infinity and the Absolutes therein. The mighty eruption of the Paradise-creative divinity personalizing in the Creator Sons and powerizing in the power controllers, signifies the vast outsurge of Supremacy into the domains of potentiality, while the endless procession of the ascending creatures of the grand universe witnesses the mighty insurge of Supremacy toward unity with Paradise Deity.
موجودات بشری یاد گرفتهاند که حرکت چیز نامرئی ممکن است گاهی اوقات از طریق مشاهدۀ تأثیرات آن روی چیز مرئی قابل تشخیص باشد؛ و ما در جهانها مدتها است که یاد گرفتهایم به حرکات و گرایشات تعالیت از طریق مشاهدۀ پیامدهای این تکاملها در شخصیتها و الگوهای جهان بزرگ پی ببریم.
115:6.7 (1265.8)Human beings have learned that the motion of the invisible may sometimes be discerned by observing its effects on the visible; and we in the universes have long since learned to detect the movements and trends of Supremacy by observing the repercussions of such evolutions in the personalities and patterns of the grand universe.
اگر چه ما مطمئن نیستیم، باور داریم که به عنوان یک انعکاس متناهیِ الوهیت بهشت، متعال درگیر یک پیشرفت جاودانه به داخل فضای بیرونی است؛ اما این ایزد متعال به عنوان یک ویژگی سه بالقوۀ مطلق فضای بیرونی برای ابد در صدد انسجام بهشتی است. و به نظر میرسد که این حرکات دوگانه توجیه کنندۀ بیشتر فعالیتهای بنیادین در جهانهای سازمان یافتۀ کنونی باشند.
115:6.8 (1266.1)Though we are not sure, we believe that, as a finite reflection of Paradise Deity, the Supreme is engaged in an eternal progression into outer space; but as a qualification of the three Absolute potentials of outer space, this Supreme Being is forever seeking for Paradise coherence. And these dual motions seem to account for most of the basic activities in the presently organized universes.
7- طبیعت متعال
7. The Nature of the Supreme
در الوهیت متعال، من هستمِ پدر به رهایی نسبتاً کامل از محدودیتهای ذاتی در بیکرانی مرتبت، بیکرانی وجود، و مطلق بودن طبیعت دست یافته است. اما خدای متعال فقط از طریق قرار گرفتن در معرض ویژگیهای تجربیِ کارکرد جهانی از کلیۀ محدودیتهای موجود رهایی یافته است. خدای متناهی، در دستیابی به ظرفیت تجربه، همچنین تابع ضرورت آن میشود؛ قادر متعال، در دستیابی به رهایی از بیکرانی، با موانع زمان رو به رو میشود؛ و متعال به عنوان یک پیامد ناکامل بودنِ وجود و ناکامل بودنِ طبیعت، نامطلق بودنِ وجود، فقط میتواند رشد و تکامل را بشناسد.
115:7.1 (1266.2)In the Deity of the Supreme the Father-I AM has achieved relatively complete liberation from the limitations inherent in infinity of status, eternity of being, and absoluteness of nature. But God the Supreme has been freed from all existential limitations only by having become subject to experiential qualifications of universal function. In attaining capacity for experience, the finite God also becomes subject to the necessity therefor; in achieving liberation from eternity, the Almighty encounters the barriers of time; and the Supreme could only know growth and development as a consequence of partiality of existence and incompleteness of nature, nonabsoluteness of being.
تمامی این امر باید مطابق طرح پدر باشد، که پیشرفت متناهی را بر تلاش، موفقیت مخلوق را بر پشتکار، و رشد شخصیت را بر ایمان مبتنی ساخته است. پدر بدین گونه از طریق مقدر ساختن تجربه و تکامل متعال برای مخلوقات متناهی این را ممکن ساخته است که در جهانها وجود داشته باشند، و از طریق پیشرفت تجربی، روزگاری به ربانیت تعالیت دست یابند.
115:7.2 (1266.3)All this must be according to the Father’s plan, which has predicated finite progress upon effort, creature achievement upon perseverance, and personality development upon faith. By thus ordaining the experience-evolution of the Supreme, the Father has made it possible for finite creatures to exist in the universes and, by experiential progression, sometime to attain the divinity of Supremacy.
تمامی واقعیت، از جمله متعال، و حتی غائی، به جز ارزشهای کامل هفت مطلق، نسبی است. واقعیت تعالیت مبتنی بر نیروی بهشت، شخصیت پسر، و عمل مشترک است، اما رشد متعال در بر گیرندۀ مطلق الوهیت، مطلق کامل، و مطلق جهانی است. و این الوهیتِ ترکیب کننده و یگانهساز — خدای متعال — تجلی سایۀ متناهی است که از طریق یگانگیِ بینهایتِ طبیعت غیرقابل جستجوی پدر بهشتی، اولین منبع و مرکز، بر سرتاسر جهان بزرگ افکنده شده است.
115:7.3 (1266.4)Including the Supreme and even the Ultimate, all reality, excepting the unqualified values of the seven Absolutes, is relative. The fact of Supremacy is predicated on Paradise power, Son personality, and Conjoint action, but the growth of the Supreme is involved in the Deity Absolute, the Unqualified Absolute, and the Universal Absolute. And this synthesizing and unifying Deity—God the Supreme—is the personification of the finite shadow cast athwart the grand universe by the infinite unity of the unsearchable nature of the Paradise Father, the First Source and Center.
تا حدی که الوهیتهای سهگانه مستقیماً در سطح متناهی عمل میکنند، روی متعال که کانون متمرکز الوهیت و حاصل جمع کیهانیِ کیفیتهای متناهیِ طبیعتهای مطلق واقعی و مطلق بالقوه میباشد، تأثیر میگذارند.
115:7.4 (1266.5)To the extent that the triodities are directly operative on the finite level, they impinge upon the Supreme, who is the Deity focalization and cosmic summation of the finite qualifications of the natures of the Absolute Actual and the Absolute Potential.
تثلیث بهشت اجتناب ناپذیری مطلق محسوب میشود؛ هفت روح استاد ظاهراً اجتناب ناپذیریهای تثلیث هستند؛ واقعیتیابیِ نیرویی – ذهنی – روحی – شخصیتیِ متعال باید اجتناب ناپذیریِ تکاملی باشد.
115:7.5 (1266.6)The Paradise Trinity is considered to be the absolute inevitability; the Seven Master Spirits are apparently Trinity inevitabilities; the power-mind-spirit-personality actualization of the Supreme must be the evolutionary inevitability.
به نظر نمیرسد خدای متعال در بیکرانی کامل اجتناب ناپذیر باشد، اما به نظر میرسد او در تمامی سطوحِ نسبیت باشد. او متمرکز کنندۀ کانونی، خلاصه کننده، و در برگیرندۀ اجتناب ناپذیر تجربۀ تکاملی است، و نتایج این شیوۀ درک واقعیت در طبیعتِ الوهیتش را به گونهای مؤثر یگانه میسازد. و به نظر میرسد او تمامی این کار را به مقصود کمک به پدیداریِ نتیجۀ اجتناب ناپذیر، تجلی فوق تجربه و فوق متناهیِ خدای غائی انجام دهد.
115:7.6 (1266.7)God the Supreme does not appear to have been inevitable in unqualified infinity, but he seems to be on all relativity levels. He is the indispensable focalizer, summarizer, and encompasser of evolutionary experience, effectively unifying the results of this mode of reality perception in his Deity nature. And all this he appears to do for the purpose of contributing to the appearance of the inevitable eventuation, the superexperience and superfinite manifestation of God the Ultimate.
ایزد متعال نمیتواند بدون ملاحظۀ منبع، کارکرد، و سرنوشت به طور کامل مورد قدردانی واقع شود: رابطه با تثلیث آغازین، جهانِ فعالیت، و غایت تثلیثِ سرنوشت بلافصل.
115:7.7 (1267.1)The Supreme Being cannot be fully appreciated without taking into consideration source, function, and destiny: relationship to the originating Trinity, the universe of activity, and the Trinity Ultimate of immediate destiny.
متعال از طریق روند جمعبندی تجربۀ تکاملی متناهی را به ابسونایت وصل میکند، حتی به آن گونه که ذهن عامل مشترک معنویت الهی پسر شخصی را با انرژیهای تغییرناپذیر الگوی بهشت در هم میآمیزد، و همانطور که حضور مطلق جهانی کنش الوهیت را با واکنش کامل یگانه میسازد. و این یگانگی باید یک آشکارسازی کارکرد کشف ناشدۀ یگانگیِ آغازینِ اولین پدرِ علت و منبع الگوی تمامی چیزها و تمامی موجودات باشد.
115:7.8 (1267.2)By the process of summating evolutionary experience the Supreme connects the finite with the absonite, even as the mind of the Conjoint Actor integrates the divine spirituality of the personal Son with the immutable energies of the Paradise pattern, and as the presence of the Universal Absolute unifies Deity activation with the Unqualified reactivity. And this unity must be a revelation of the undetected working of the original unity of the First Father-Cause and Source-Pattern of all things and all beings.
[مسئولیت این مقاله به عهدۀ یک پیامآور توانمند است که موقتاً در یورنشیا اقامت دارد.]
115:7.9 (1267.3)[Sponsored by a Mighty Messenger temporarily sojourning on Urantia.]